شعر - به مناسبت عاشورا 1432 ه.ق
اسم اعظم
چشم ما چشمه ی اشک است و دل ما خون است
زحدیثی که از آن خاطره دلها خون است
چه توان بود به جز واقعه ی کرب و بلا
که ز یادش دل هر بنده و مولا خون است
تا ابد نهضت مردانه و خونین حسین
ثبت بر صفحه ی تاریخ جهان با خون است
هر دلی خون شود از این غم جانسوز ولی
بیشتر از همه دلها دل زهرا خون است
چه بلا خواست که در ساحل دریای فرات
ز کران تا به کران ساحل دریا خون است
گوش تا می شنود،زمزمه ی واعطشاست
چشم تا می نگرد دامن صحرا خون است
تشنگان را ز عطش خون دل از دیده رود
آب نایاب بود،آنچه که پیدا خون است
ساقی تشنه لبان خفته ی بر آب،ولی
عوض آب روان بر لب سقّا خون است
وه چه زیباست رخ شبه پیمبر امّا
ز چه رو پرده ی آن صورت زیبا خون است
زدم از خون دل این نامه ی جانسوز رقم
که"مؤید"دلم از این غم عُظمی خون است
شاعر:سید رضا مؤید
شور عاشقی
ز خون کیست که شور حماسه می جوشد
ز سعی کیست که عالم به عشق می کوشد
ز داغ کیست که جان زمانه می سوزد
فلک ز اشک،به دامن ستاره می دوزد
ببین به عرش،ملائک سرشک می بارند
بلند نام کسی را به عشق می خوانند
ز خون اوست،اگر خون عشق در رگهاست
ز سعی اوست اگر شور عاشقی در ماست
هلا تو راه وفا را به انتها برده
ز خود رها شده،در اوج عاشقی مرده
زبان خون تو اینک زبان عاشق ماست
سرود سرخ جنون بر لب شقایق ماست
ببین به عشق رسیده،به عشق کوشان را
شراب حادثه با کام عشق نوشان را
هلا حصار ز خون گرد عشق می گیریم
به پاسداری او فوج فوج می میریم
قسم به خون خدا عشق زنده می ماند
ببین گلوی بریده به عشق می خواند
یکی ز نسل یزیدان به جا نخواهد ماند
حدیث مکر کهن را کسی نخواهد خواند
زمانه بر سر دیوان خراب خواهد شد
به نام عشق بسی انقلاب خواهد شد
حسین خون تو در رگ رگ زمان جاری است
خوشا به خواب تو در خون،که عین بیداری است
شاعر:فاطمه راکعی





کانال پرتو اشراق در تلگرام