پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

 «حسین جانم! تو جان عالم هستی».

آری،حسین(ع) فرزند علی(ع) و فاطمه(س)،عصاره ی هستی و جان عالم آفرینش می باشد و پروردگار منّان با آفریدن او که تمام مظاهر و و آثار شگفتی ها و شایستگی ها و بایستگی ها عالی و متعالی انسان کامل است،همه ی ارزش ها و برجستگی ها را متجلّی ساخت.

توبه حضرت آدم(ع) ابوالبشر
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّ‌بِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ».1 آدم وقتی با وسوسه ی شیطان از بهشت بیرون رفت و از آن مرتبه ی الهی نزول کرد،خداوند متعال کلمات و اسمای خمسه ی معصومان(ع) را به وی القا کرد و این کلمات به قلب آدم رسید (اسمای طیّبه و خمسه عبارتند از:محمّد و علی،فاطمه،حسن و حسین – که درود و سلام بی پایان خداوند بر آنان باد) خداوند متعال به برکت این اسامی و وجود مقدّس آنان،از غفلت و قصور آدم درگذشت.

استغاثه ی حضرت یوسف(ع) بر امام حسین(ع)
در آن هنگام که برادران یوسف(ع) او را به چاه انداختند،در اعماق چاه جبرئیل به یوسف(ع) فرمود:

«برای نجات خود توسّل به این ذوات مقدّس پنج تن بنما که همانا محمّد،علی،فاطمه،حسن و حسین،صلوات الله علیهم اجمعین،می باشند».

پس حضرت یوسف(ع) چنین نمود و خداوند متعال موجبات نجات و خلاصی او را فراهم ساخت.

«مهاتما بده» و امام حسین(ع)
عظمت،شخصیّت،تحمّل مصائب و سختی های امام حسین(ع) را تنها انبیای الهی و فرشتگان آسمان و ادیان مختلف و مکاتب گوناگون بیان نکرده اند و با دیده ی تکریم و تعظیم بر آن اشک نریخته اند؛بلکه «مهاتما بده» که از بزرگان هندو است و عدّه ای هم او را یکی از پیامبران می دانند،بعد از تعبیر و تفسیر فراوان که درباره ی عظمت و شوکت حضرت محمّد(ص) و حضرت علی(ع) و خوابی که دیده،بشارت آمدن وجود مقدّس علی(ع)،شکافته شدن دیوار کعبه و آمدن پیامبر اکرم(ص) را می دهد،در بستر مرگ وقتی شاگردش «آنند» را گریان و مضطرب می بیند،او را به آمدن خاتم پیامبران – که نور خدا و عالم به اسرار هستی و صاحب یک تاج پنج پهلو که مانند خورشید و ماه می درخشد و نام الماس بزرگ آن آلیا باشد – بشارت می دهد و سپس می گوید:

آنند! به یاد داشته باش که آن انسان های پاک در ابتدا آفریده شده اند؛ولی هنوز به ظاهر شدنشان بسیار مانده است.
ستمگران دُردانه های (فرزندان) وی را بسی زیان و آزار رسانند و برای ریشه کن کردن آنان از چیزی فرو گذار نکنند و دست به هر عمل ضدّ انسانی زنند؛
امّا خدا نام و کار و مقصد او و نسل او را تا آخر دنیا باقی خواهد گذاشت.

همین طور ادامه می دهد و می گوید:خوشا به حال آنان که با او و همراهان او همراهی کنند.اکنون ای آنند! بیش از این نمی توانم به تو یاد دهم (و اسرار را برایت ظاهر کنم).

استغاثه ی نوح پیامبر(ع) برای نجات کشتیدر ژوئیه ی 1951 م.گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی،هنگام معدن یابی و کندن زمین به تخته چوب های پوسیده ای برخوردند که بعد از تحقیقات و بررسی کامل باستان شناسی فهمیدند که متعلّق به بقایای کشتی نوح(ع) است.

در بین این چوب های پوسیده به یک تخته چوب مستطیلی برخوردند که همه را به حیرت انداخت؛زیرا در اثر گذشت زمان کهنگی و پوسیدگی به تمام چوب ها راه یافته بود،جز این تخته چوب که 14 اینچ طول و 10 اینچ عرض داشت و حروفی چند بر آن منقّش بود.دولت «روسیه» برای تحقیق و بررسی درباره ی این تخته چوب در 27 فوریه (1953 م.) کمیته ای تشکیل داد که اعضای آن،باستان شناسان و استادان آشنا به زبان های عهد عتیق بودند.

بنابراین پس از 8 ماه تحقیق و کاوش،اسرار آن تخته چوب برای کمیته،کشف گردید و معلوم شد که این تخته چوب از کشتی حضرت نوح(ع) است که برای تَیمُّن و مدد خواهی،چیزهایی بر آن نوشته شده و بر کشتی نصب کرده اند.در وسط تخته،یک تصویر پنجه نمایی وجود داشت که عبارتی چند،به زبان سامانی بر آن نگاشته بود (زبان رایج در زمان حضرت نوح(ع) و تا چندی بعد از زمان نوح،زبان سامی یا سامانی بود و زبان های عبرانی،سریانی،قیهانی،قبطی،عربی و غیره از شاخه های مختلف همان زبان است).
ترجمه و شرح آن بدین قرار است:

«ای خدای من،ای مددکار من به لطف و مرحمت خود و به طفیل ذوات مقدّس:محمّد،ایلیا،شُبّر،شُبیر و فاطمه،دست مرا بگیر؛
این پنج وجود مقدّس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنیا برای آنان برپا شده است.
پروردگارا به واسطه ی نامشان،مرا مدد فرمای!
تو می توانی همه را به راه راست هدایت نمایی».

استمداد حضرت سلیمان پیامبر(ع)
در لوح نقره ای که با حاشیه ی جواهرات گرانبها،مرصّع در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود،در جنگ جهانی اوّل (1916 م.) به وسیله ی سربازان انگلیسی در چند کیلومتری «بیت المقدّس» - که مشغول سنگر گیری و حمله بودند – در دهکده ی کوچکی به نام «اونتره» کشف گردید که بعد از ترجمه و بررسی در سوم ژانویه (1920 م.) معلوم شد که این لوح مقدّسی است به نام «لوح سلیمانی» و سخنانی از حضرت سلیمان(ع) را در بر دارد که به الفاظ عبری قدیم نگارش یافته است که ترجمه ی لوح سلیمانی بدین قرار است:

«الله،احمد،ایلی،باهتول،حاسن،حاسین
یاه احمد! مقذا =  ای احمد! به فریادم رس
یاه ایلی! الضطاه = یا علی! مرا مدد فرمای
یاه باهتول اکاشئی = ای بتول! نظر مرحمت فرمای
یاه حاسن! اضو مظع = ای حسن! کرم فرمای
یاه حاسین! بارفو = یا حسین! خوشی بخش
همین سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه می کند:
«بذات الله کم ایلی = و علی قدرت الله است».

اعضای کمیته،چون بر مضمون نوشته ی لوح مقدّس اطّلاع یافتند،هر یک با دیده ی تعجب به دیگری نگریستند و انگشت حیرت به دندان گزیده و پس از تبادل نظر قرار بر این شد که این لوح در «موزه ی سلطنتی بریتانیا» گذاشته شود؛ولی بعد آن را در رازخانه ی کلیسای انگلستان گذارند که فقط «اُسقف» از آن اطلاع داشته باشد.

پی نوشت
1- سوره بقره،آیه 37.
منبع: سیّد علی اکبر قرشی – شعور و شهود عاشوراییان – مجموعه ای خواندنی در معرفت حضرت اباعبدالله(ع) و یارانش – تهیه و گردآوری: واحد پژوهش موسسه فرهنگی موعود عصر.