فاطمه زهرا(س) می دید نزدیک است حکومت اسلام رنگ نژاد و قبیله بخود بگیرد .مهاجران (مکی ها) که از تیره قریش اند٬انصار(مدنی ها) را از صحنه سیاسی بیرون راندند و انصار که خود یاوران پیغمبر(ص) بودند٬پس از وی خواهان زمامداری گشتند.عده ای(قریشیان) در دوره پیش از اسلام٬خود را عنصری ممتاز می دانستند و امتیازاتی برای خویش پدید آوردند.با آمدن اسلام آن امتیازها از میان رفت.اکنون این مردم بار دیگر گردن افراشته اند و ریاست مسلمانان را حق خود می دانند٬آنهم نه بر اساس امتیازات معنوی چون علم٬تقوی و عدالت بلکه تنها بدین جهت که از قریش اند.و دختر پیامبر(ص) نمی توانست در برابر این اجتهادها یا بهتر بگویم نو آوری ها آرام و یاخاموش بنشیند.

پس باید کاری کرد.باید مسلمانان را از این سنت شکنی ها بر حذر داشت اگر پذیرفتند چه بهتر و اگر نه نزد خدا معذور خواهد بود.در عصر پیغمبر(ص) و صدر اسلام٬مسجد تنها مرکز دادخواهی بود.هر کس حقی را از دست داده بود٬هر کس از حاکم یا زمامدار٬رفتاری دور از سنت پیغمبر(ص) می دید٬شکوه خود را بر مسلمانان عرضه می کرد٬و آنان مکلف بودند تا آنجا که می توانند او را یاری کنند و حق او را بستانند.پس از ولی مسلمین یعنی علی(ع) حقی(خلافت) را گرفته اند و با گرفتن این حق سنتی را شکسته اند.این بود که فاطمه(س) خود را برای طرح شکایت در مجمع عمومی آماده ساخت.او با جمعی از زنان خویشاوندش وارد مسجد شدند.ابوبکر با گروهی از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بودند.میان فاطمه و حاضران چادری آویختند و فاطمه زهرا(س) سخنان خود را آغاز کرد.

این سخنرانی که به خطبه فدکیه معروف است،سخنرانی تاریخی شیوا بلیغ٬گله آمیز٬ترساننده و آتشین است٬که آینده امت اسلام را از لحاظ عواقب سوء جریاناتی که پس از رحلت رسول اعظم(ص) برای غصب خلافت صورت گرفت٬روشن می سازد بعد از این خطبه٬در آن اجتماع که نیمی مجذوب و نیمی مرعوب بودند٬این سخنان آتشین که از دلی داغدار بر خاسته چه اثری نهاده است؟ خدا می داند.به طور حتم گفته های دختر پیامبر(ص)٬و همسر او علی(ع) در چنان مجمع بدون عکس العمل نبوده است.دختری که هر چه آن مردم در آن روز داشتند از برکت پدر او بود٬پدری که دیروز مرده و حالا حق (خلافت) علی(ع)٬ جانشین او را گرفته اند.

آیا پس از این خطبه مسلمانان تنها به افسوس و دریغ بسنده کرده اند؟ خدا می داند.شاید گفته اند کاری است گذشته٬حکومتی روی کار است و باید او را تقویت کرد٬مصلحت! مسلمین در این است که اگر یکدل نیستند یکزبان باشند.اگر نتوان برای هر یک از این پرسش ها پاسخی قطعی یافت یک نکته روشن است و آن اینکه مرگ پیغمبر(ص) برای مسلملنان آزمایشی بزرگ بود.قرآن از پیش مسلمانان را بدین آزمایش متوجه ساخت که :اگر محمد(ص) بمیرد و یا کشته شود مبادا شما بگذشته دیرین خود برگردید.

مرگ پدر٬مظلوم شدن شوهر٬از دست رفتن حق خلافت٬و بالاتر از همه دگر گونی هایی که پس از رسول خدا (ص)- به فاصله اندک - در سنت مسلمانی پدیدار گردید٬روح و جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت و بیماری او پس از این حادثه ها آغاز شد.

 روزی عده ای از زنان مهاجر و انصار به عیادت او آمدند.گفتار حضرت در پاسخ احوالپرسی آنان خطبه ای بلیغ است که اوضاع آن روز مدینه را روشن می ساخت٬و در واقع برای آخرین بار جامعه اسلامی را از خطری که بواسطه دوری از مدار ولایت امام علی (ع) تهدید می کند آگاه ساخت.

در این گفتار حضرت از رفتار مردان این زنان گله می کنند و به آنان هشدار می دهد که به دلیل اندیشه های تیره اشان خشم خدا را خریدند و در آتش دوزخ جاویدان خواهتد بود.حضرت فرمودند:بخدا سوگند! اگر پای در میان می نهادند٬و علی را در کاری که پیغمبر بعهده او نهاد می گذاردند٬آسان آسان آنان را به راه راست می برد و حق هر یک را بدو می سپرد ...اگر چنین می کردند٬درهای رحمت از زمین و آسمان بر روی آنان می گشود٬اما نکردند...و آنچه نباید بکنند کردند.اکنون کمی صبر کنند! و ببینند چه آشوبی برخیزد و چه خونها بریزد... .

این سخنان که در آن روز درد دل و شکوه بانویی ستمدیده بود٬به حقیقت اعلام خطری بود٬خطری که نه تنها مهاجر و انصار٬بلکه رژیم حکومت و آینده نظام اسلامی را تهدید می کرد.از روزی که دختر پیغمبر(ص) این سخنان گله آمیز را در بستر بیماری به زنان مهاجر و انصار گفت٬بیش از یک ربع قرن نگذشت که عربستان آرام و متحد به سرزمین آشوب و شورش مبدل گشت٬دوران امتیازهای قبیله ای و نژادی تجدید شد.

آنروز گفتند پیامبری و رهبری نباید در یک خاندان بماند.گفتند قریش٬این تیره خود خواه و برتری جو٬باید همچنان ریاست کند٬آنروز پایان کار را نمی دیدند٬نمی دانستند که ریاست از قریش به خاندان امیه و سپس خاندان ابو سفیان،تیره حکم بن عاص و مروانیان می رسد٬نمی دانستند که گروههایی که قبل از اسلام با هم جنگ و نزاع داشتند و به واسطه اسلام نزاع خود را فراموش کرده بودند،همچون قحطانی (مدنی ها) و عدنانی (مکی ها) دوباره به جان خود خواهند افتاد و خلیفه هایی! جان خود را در این راه از دست خواهند داد.و سرانجام آتشی سر زند که سراسر شرق و سپس حجاز و شام و مغرب اسلامی را خواهد گرفت.

منبع : زندگانی فاطمه زهرا(س) – دکتر سیّد جعفر شهیدی.

فاطمیه ؛ سند دفاع از ولایت امام علی(ع) - بخش اول