بخش اول:مدینه
اجازه ی امام (علیه السّلام)

یا بن رسول الله! آیا اجازه می دهید پرسش های خود را مطرح کنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم.1 ای عزیزم!2 بگو تا بشنوم3 و [شما نیز] کلام مرا بشنوید.4

شکایت به رسول الله(ص)
1- وقتی فرماندار مدینه – ولید – فرمان قتل و کُشتن شما را از یزید دریافت نمود،شبانه به زیارت قبر جدّتان رفتید و مناجاتی با جدّ بزرگوارتان کردید.شما چه مطالبی را در آن جا بیان داشتید؟
[شب اول]:سلام بر تو ای رسول خدا! من حسین پسر فاطمه(س)،جگر گوشه ی تو و زاده ی جگر گوشه ی تو [نوه ی توأم]،سبط توأم که در امّتت به جای خود گذاشتی،ای نبی خدا! گواه [و شاهد] باش که آنها مرا تنها گذاشتند و رهایم کردند و مرا در بین خودشان حفظ نکردند.این شکایت من در نزدتان است تا شما را ملاقات کنم.

[شب دوّم]:بار خدایا! این قبر پیغمبر توست و من پسر دخترِ پیغمبرت،می دانی به چه دچار شدم؟!

بار خدایا! به راستی من دوست معروف و دشمن منکراتم و یا ذالجلال و الإکرام،از تو خواهش و درخواست دارم به حقّ این قبر و آنکه در آن است آنچه پسند و مورد رضایت تو و پیغمبر توست،برای من پیش آوری.یا جدّاه! نمی خواهم به دنیا برگردم،مرا با خود ببر و در قبرت درآور.5

چرا عجله نکنم!!!
2- یابن رسول الله! چرا شما برای رفتن از مدینه شبانه عجله کردید و رفتید؟
اگر تعجیل نکنم [و نکرده بودم] مرا دستگیر خواهند کرد.بنی امیّه مالم را گرفتند،صبر کردم،به آبرویم تعرّض کردند،صبر کردم،خواستند خونم را بریزند،گریختم [و از دست شان فرار کردم].6

آیه خروج از مدینه
3- شما وارث پیامبرانید،چنان که در زیارت وارث می خوانیم.حال که وارث یکی از پیامبران – موسی(ع)- هستید،یعنی چه؟
«فَخَرَ‌جَ مِنْهَا خَائِفًا یتَرَ‌قَّبُ قَالَ رَ‌بِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ:[موسی(ع)]،با حالتِ ترس و نگرانی از شهر بیرون رفت.گفت:ای پروردگارم! مرا از قوم ستمکار نجات بده!».7

بخش دوم:مکّه
قرائت آیه در مکّه

4- کدام آیه را موقع ورود به سرزمین مکّه قرائت فرمودید؟
«وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْینَ قَالَ عَسَىٰ رَ‌بِّی أَن یهْدِینِی سَوَاءَ السَّبِیلِ:و چون [موسی(ع)] رو به جانب شهر مَدیَن8 آورد،گفت:امید است پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت فرماید».9

استخاره خروج از مکّه
5- هنگام خروج از مکّه،به قرآن تفأل و استخاره نموده اید.آیه چه بود و چه فرمودید؟
[آیه استخاره]:«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَ‌كُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ:هر نفسی [شربت] مرگ را خواهد چشید و محقّقاً روز قیامت،مُزد اعمال همه ی شما کاملاً داده خواهد شد».10

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَ‌اجِعُونَ،صَدَقَ اللهُ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ:ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او رجوع خواهیم کرد،خداوند و رسولش راست گفت».11

خروج امام از مکّه
6- هنگام خارج شدن از مکّه،مقابل مردم خطبه ای ایراد فرمودید.آن خطبه را می توانید بیان نمایید؟
بله!
بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر رسول خدا(ص):مرگ بر فرزندان آدم(ع) حک شده است؛چون جای گردنبد بر گردنِ دختران جوان.من مشتاق دیدن پیشینیانِ خویشم،مانند اشتیاقی که یعقوب(ع) به دیار یوسف(ع) داشت.

سرزمینی برای کشتن من انتخاب شده است که به آن خواهم رسید و گویا می بینم اعضای بدنم را گرگ های بیابان در زمینی بین نواویس12 و کربلا پاره پاره می کنند تا شکم های گرسنه ی خود را سیر گردانند و انبان های خالی خویش را پُر کنند.

آری! از سرنوشت نمی توان گریخت.آنچه خداوند به آن خشنود است،ما اهل بیت(ع) هم خشنودیم و بر بلیّات و گرفتاری که از جانب خدا باشد صبر می کنیم و می دانیم او مزد صابرین را به ما إعطا می کند.ما که پاره ی تن پیغمبر خدا هستیم از او جدایی نداریم و در بهشت با او خواهیم بود.در این صورت،رسول خدا(ص) خشنود خواهد شد و به وعده ای که خداوند به رسولش داده،وفا می شود.

هر کس برای جانبازی در راه ما آماده است و از شهادت و ملاقات خداوند خشنود می شود با ما بیاید؛زیرا به یاری خدای – إن شاءالله – بامدادان [هنگام صبح] از مکّه خارج می شویم.13

بخش سوم:کوفه
اولین اقدام

7- اولین اقدام شما فرستادن مُسلِم بن عقیل به کوفه بود،به او چه فرمودید؟
اگر مشاهده کردی مردم یک پارچه متمایل به به بیعت من هستند،به سرعت خبر آن را به من برسان تا من بر طبق آن عمل کنم.14

بخش چهارم : کربلا،جهاد و شهادت
علت حضور زنان در کربلا

8- چرا شما زنان را به کربلا بردید؟
اگر آنها در مدینه می ماندند،امویّان بر آنان مسلّط شده،آنها را زندانی و شکنجه می کردند.15

بهترین اهل بیتم
9- در مورد اهل بیت خود در کربلا چه فرمودید؟
هیچ اهل بیتی را نیکوکارتر و برتر از اهل بیت خویش نمی دانم [و نمی شناسم].16

جهاد و انواع آن
10- یا اباعبدالله! جهاد بر چند نوع می باشد و لطف کنید توضیح هم بدهید؟
جهاد بر چهار گونه است.دو تا واجب است:و یکی جهادی که به آن اقدام نشود؛مگر با واجب و یکی جهاد سنّت است.امّا یکی از دو جهاد واجب،جهاد شخص است با نفس خود در کناره گیری از معاصی خدا و آن بزرگترین جهاد است و جهاد با آن کفاری که هم مرز با شمایند،واجب است.

و امّا جهادی که سنّت است و جز با واجب انجام نشود،آن جهاد با دشمن است و بر همه واجب است و اگر جهاد را ترک کنند عذاب بر آنها آید و این عذاب امّت را فرا گیرد و آن بر امام سنّت است و حدّش این است که امام با امّت بر سر دشمن رود و با آنها جهاد کنند.17

فعلاً نباید کاری کرد
11- آیا شما در زمان معاویه می توانستید وارد جنگ شوید یا به اقدامی علیه او دست بزنید؟
نه! تا وقتی معاویه زنده است،نباید دست به اقدامی زد [و با او به جنگ بپردازم].18

یزید
12- یزید را توصیف کنید؟
فردی فاسق،شرابخوار،خونریز و متجاهر به فِسق است.19

چرا خلافت را قبول نکردید؟
13- چرا خلافت و بیعت با یزید را قبول نکردید؟
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَ‌اجِعُونَ:ما از آنِ خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت»20؛باید فاتحه اسلام را خواند،آن گاه که امّت اسلام به حاکم و سلطانی مانند یزید مبتلا گردد.

من از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود:«اَلخَلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلی آلِ أبی سُفیانِ:خلافت بر فرزندان و خاندان أبی سفیان حرام شده است».21

علت و فلسفه ی قیام
14- علت و فلسفه قیام شما چه بوده است؟
«وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی صَلی اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ:قیام من بر مبنای تمایلات نفسانی نیست،من به منظور طغیان و فساد و تباهی و ستم خروج نمی کنم؛بلکه انگیزه ام إصلاح امّت جدّم رسول خدا(ص) است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهی از منکر است».

«أَلا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْباطِلَ لا یتَناهی عَنْهُ،لِیرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی  لِقاءِ اللّهِ مُحِقًّا:مگر نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود،مؤمن باید برای اجرای این مهم،مشتاق دیدار پروردگار باشد».22

برو فرزندت را نجات بده
15- وقتی خبر دستگیری فرزند یکی از یاران شما را به پدرش دادند،شما به ایشان چه فرمودید؟
خدایت رحمت کند.من بیعت خود را از تو برداشتم،برو و برای رهایی فرزندت بکوش.[حالا که نمی روی]؛پس بیا و این جامه ها را به فرزندت بده تا برای آزادی برادرش هزینه کند.23

بهترین اصحاب
16- در یک جمله کوتاه و مختصر،یاران خود را توصیف کنید؟
من هیچ اصحابی و یارانی شایسته تر از اصحاب خود نمی شناسم.24

ملاقات رسول خدا(ص) در فردوس
17- وقتی یاران عزیز و گرانقدر خود را جمع کردید،به آنها چه فرمودید؟
رسول خدا(ص) به من فرمودند:«ای فرزندم! تو را در سرزمین عراق،سرزمینی که پیامبران و جانشین های پیامبران(ع) در آن با یکدیگر ملاقات کرده اند و نام آن کربلا است به شهادت می رسانند و یاران با وفایت نیز به شهادت خواهند رسید و همان گونه آتش نمرود برای حضرت ابراهیم(ع) سرد و سلامت شد،آن جنگ نیز برای تو و ایشان،سرد و سلامت خواهد بود».

بشارت باد بر شما! به خدا قسم! اگر به شهادت برسیم،جدّ بزرگوارم پیامبر(ص) را در فردوس أعلا ملاقات خواهیم کرد.25

رأفت به حیوانات
18- الله اکبر! رأفت شما تا جایی است که حتّی به حیوانات هم سرایت می کند.شما در دفعه ی آخری که به میدان می رفتید به آن حیوان «ذوالجناح» چه فرمودید؟
ای ذوالجناح! مرا حلال کن که امروز تشنه و گرسنه بودی،این دفعه آخر است که بر تو سوار شده ام.26

اجازه گرفتن فرشتگان
19- شما در جواب یاری رساندن فرشتگان به حضرت عالی،به آنان چه فرمودید؟
وعده گاه من و شما سرزمینی است که من در آن جا کُشته می شوم و آن سرزمین کربلاست.وقتی که من در آن جا رسیدم،نزد من آیید.27

اجازه گرفتن جنّیان
20- گروهی از جنّیان در روز عاشورا برای کمک و یاری شما آمدند و شما نیز قبول نفرمودید؛شما به آنها چه فرمودید؟
من هرگز بر خلاف دستور جدّم رسول خدا(ص) عمل نمی کنم.اکنون دیدم رسول خدا(ص) مرا بغل کرده،می بوسد و به من می فرماید:«ای حسینم! خداوند دوست دارد که تو به شهادت برسی و سر و صورتت به خون آغشته شود و دوست دارد خانواده ات اسیر شوند.[و آنها را سوار بر شتران،اسیر ببیند]».

به خدا قسم! من دوست دارم به شهادت برسم و آنچه خدا حکم کرده،بر من جاری شود،به راستی او بهترین حکیمان است.28

قرائت آیه بعد از شهادت مسلم بن عوسجه
21- شما بعد از شهادت مسلم بن عوسجه،چه آیه ای را قرائت فرمودید؟
«فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن ینتَظِرُ‌ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا:برخی عهد خود را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] و برخی در انتظارند و عهد خود را به هیچ وجه تغییر ندادند».29

علی اکبر از زبان پدر
22- موقع رفتن فرزند دلبندتان علی اکبر(ع)،جملاتی بیان داشتید.آن جملات چه بود؟
ای پروردگار من! بر این قوم گواه باش،جوانی که در خِلقَت و خُلق و گفتار با پیامبر تو،شبیه ترین مردم است به مبارزه با آنان می رود و ما هر وقت به دیدار پیامبر تو مشتاق می شدیم به صورت این جوان نگاه می کردیم.30

آل عمران و علی اکبر(ع)
23- مولای من! آیه ای را هم قرائت فرمودید.کدام آیه بود؟
«إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَ‌اهِیمَ وَ آلَ عِمْرَ‌انَ عَلَى الْعَالَمِینَ*ذُرِّ‌یةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ:به حقیقت،خدا آدم و نوح و خانواده ی ابراهیم و خانواده عمران را بر جهانیان برگزیده است.فرزندانی هستند،برخی از نسلِ برخی دیگر و خدا (به اقوال و احوال همه) شنوا و داناست».31

کجا فرار می کنید؟
24- وقتی دشمنان برادر عزیزتان حضرت ابوالفضل العبّاس(ع) را به شهادت رساندند،شما بر بالین او حاضر شدید و به دشمنان چه فرمودید؟
شما برادرم را کُشته اید،کجا می گریزید؟ شما بازویم را جدا ساخته اید،کجا فرار می کنید؟!32

کشته ی اشک
25- در روایات چنین آمده شما فرمودید،من کُشته ی اشک هستم.آیا این جمله صحیح است؟ توضیح دهید؟
بله! من کُشته ی اشک هستم.33من در حالی که غمگین و اندوهگین بودم کُشته شدم.سزاوار است بر خدا هر مکروب و اندوهگینی که به زیارت من می آید،را با قلبی مسرور و شاد به اهل [و خانواده اش] برگرداند.34

هود و حسین (علیه السّلام)
25- آقا و مولای من! به عنوان آخرین سئوال.حضرت عالی،در میدان نبرد،روبه روی سپاه عمر سعد – لعنة الله علیهم اجمعین و علی أصحابه – ایستادید و آیاتی را قرائت فرمودید.لطفاً آیه را برای خوانندگان قرائت فرمایید؟
«قَالَ إِنِّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِ‌یءٌ مِّمَّا تُشْرِ‌كُونَ*مِن دُونِهِ فَكِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُ‌ونِ*إِنِّی تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَ‌بِّی وَ رَ‌بِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیتِهَا إِنَّ رَ‌بِّی عَلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِیمٍ:[هود] گفت:«من خدا را گواه می گیرم و شما هم گواهی دهید که من (از این پس) از خدایانی که غیر خدای یکتا به شرک می پرستیدند،بیزارم.همگی برای من نقشه بکشید و به من مهلت ندهید.من بر خدا که پروردگار من و شما است،توکّل کرده ام.هیچ جنبنده ای نیست؛مگر اینکه او زمام اختیارش را به دست (مشیّت خود) گرفته است؛البته (هدایت) پروردگار من به راه راست خواهد بود».35

خاتمه و پایان
از اینکه وقت گرانبها و گرانقدر حضرت عالی را گرفتم پوزش طلبیده،از شما خواهشمندم اگر صحبتی دارید،ما گوش جان می سپاریم؟
خدا تو را خیر دهد36،خداوندا! در این شب37 و در همین لحظه38 [شما] را بیامرزد39،من [شما] را نصیحت می کنم40،عالم شدی و دانستی؛پس عمل کن.41از خدا برای خود و [شما] طلب آمرزش می کنم که او از هر رحمت آورنده ای مهربان تر است.42خداوند تو را در روز هولناک و وحشت آور قیامت،ایمن دارد و تو را عزیز نماید و در آن روزی که فشار تشنگی بسیار شدید است،تو را سیراب کند.43
و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته.

پی نوشت ها
1- در نامه ها و دعاهایی که امام(علیه السّلام) به دیگران می نوشتند،بسم الله الرحمن الرحیم را ذکر می فرمودند و ما نیز از اوّل آن نامه ها و دعاها که با نام مقدّس بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شد،استفاده نمودیم.
2- مدینة المعاجز،ترجمه سیّد غریب موسوی علوی؛ج 2،ص 149.
3- لهوف،ص 41.
4- قطعه ای از بهشت،ج 2،ص 316.
5- نفس المهموم،ص 70 – 71.
6- حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السّلام)،ص 204.
7- با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه،ج 1،ص 340 و سوره قصص،آیه 21.
8- مَدیَن:شهری در جنوب شام و شمال حجاز و نزدیک تبوک است که در آن زمان از قلمرو حکومت فرعون،بیرون بوده است.
9- سلحشوران طف (ترجمه إبصارالعین فی انصارالحسین (علیه السلام)؛ص 35 و سوره قصص،آیه 22.
10- سوره آل عمران،آیه 185.
11- هزار و یک حکایت قرآنی،ص 435.
12- نواویس: پیش از فتوحات اسلامی گورستان عمومی مسیحیان نزدیک نینوا بود.بابلیان نیز مردگان خویش را در آن جا به خاک می سپردند و در این روزگار،این گورستان در شمال غربی کربلا جای گرفته است.ر.ک:نگاهی نو به جریان عاشورا،ص 406.همچنین این قسمت از فرمایش امام (علیه السّلام) را در فصل نُهم همین کتاب نیاورده ایم تا جمله ی امام(علیه السّلام) در مکّه کامل بماند.
13- لهوف،ص 81.
14- حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السّلام)،ص 183.
15- نگاهی نو به جریان عاشورا،ص 148.
16- لهوف،ص 117.
17- تحف العقول،ص 247.
18- حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السّلام)،ص 175.لازم به یادآوری است که امام در فاصله ده سال به اجبار حکومت معاویه را تحمل می کردند.
19- لهوف،ص 41.
20- سوره بقره،آیه 156.
21- لهوف،ص 43.نفی حکومت:اریستوکراسی (Aristocracy)،حکومت های اشرافی و اُلیگارشی (Oligarchy)،«حکومت استبدادی چند نفر از أغنیا».
22- حسین (علیه السّلام) نفس مطمئنه،ص 13.راه حق و باطل،صحیح و غلط،روا و ناروا وجود دارد که نقد تفکّر پلورالیسم (Pluralisim)،«کثرت گرایی» است.
23- پژوهشی پیرامون شهدای کربلا،ص 111 - 112.
24- حسین (علیه السّلام) نفس مطمئنه،ص 18.
25- مدینة المعاجز،ترجمه سید غریب موسوی علوی؛ج 2،ص 148.
26- قطعه ای از بهشت،ج 2،ص 316.
27- لهوف،ص 87.
28- فرهنگ جامع سخنان امام حسین (علیه السّلام)،ص 540.با اندکی دخل و تصرّف.
29- مقتل الحسین،خوارزمی،ج 2،ص 19 و سوره احزاب،آیه 23.
30- منتهی الآمال،ج 1،ص 565.
31- مقتل الحسین،خوارزمی،ج 2،ص 35 و سوره آل عمران،آیه 33 - 34.
32- سلحشوران طف (ترجمه إبصارالعین فی انصارالحسین علیه السّلام)؛ص 80.
33- جمله «بله» را از سخنان امام (علیه السّلام) از روایات استفاده نمودیم و مراد امام از این جمله که فرمودند:«من کُشته اشک هستم»،این است یاد امام (علیه السّلام) سبب اشک هر مؤمنی می باشد.
34- کامل الزیارت،باب 36،ص  355 - 356.
35- خصائص الحسینیه (علیه السّلام)،ترجمه صادق حسن زاده؛ص 402 و سوره هود،آیه 54 – 56.
36- لهوف،ص 91.دعای امام (علیه السّلام) به فرزند عزیزش حضرت علی اکبر (علیه السّلام).
37- اقبال الأعمال،ترجمه محمّد روحی؛ج 2،ص 96.
38- همان،ص 129.
39- لهوف،ص 119.
40- سلحشوران طف (ترجمه إبصارالعین فی انصارالحسین (علیه السّلام)؛ص 189.
41- در مکتب امام حسین (علیه السلام)،ص 107.
42- فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السّلام)،ص 293.
43- لهوف،ص 63.دعای امام (علیه السّلام) به یزید بن مسعود.
منبع : زمزمه معرفت – 5 – قبله ی چهارم – پرسش های شما،پاسخ های امام حسین (علیه السّلام)  - طاهر خوش سارَوی.