للحق: سلام بر بقیّت الله عاشورا سلام بر بزرگ بازمانده ی خاندان آل الله سلام بر پیام رسان خون شهدای کربلا امام زین العابدین(ع).امامی که این روزها به سوی کوفه و شام رهسپار است.می رود تا شام غم را سحر کند و کوفه را پشیمان از عهد شکنی خود.می رود تا به کوفیان نیرنگ باز! بگوید:ای مردم،شما را به خدا سوگند،آیا به یاد می آورید که به پدرم نامه نوشتید ولی با او نیرنگ کردید؟ با او پیمان بستید و بیعت کردید ولی او را تنها گذاشتید؟...خدا شما را بکشد که بد توشه ای برای خود فرستادید...
می رود تا به شامیان بگوید:ای مردم! من فرزند مکه و منا هستم،من فرزند زمزم و صفا هستم،من فرزند کسی هستم که حجرالاسواد را با ردای خود حمل و بر جای خود نصب کرد
.من فرزند بهترین طواف کنندگان هستم...من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجدالاقصی رفت...

گریه می کند
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند
به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به روی نی
اینجا به من برادر من گریه می کند
وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
رأس حسین بر همه سر می زند ولی
چون می رسد برابر من گریه می کند
ای اهل شام پای نکوبید بر زمین
کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
تا روز حشر هر که به گل می کند نگاه
بر لاله های پرپر من گریه می کند
زنهای شام هلهله و خنده می کنند
جایی که جد اطهر من گریه می کند
بگذار ظالمانه بخندند شامیان
«میثم» که هست زائر من گریه می کند
شاعر : غلامرضا سازگار

برای مشاهده تصویر زمینه بر روی لینک های زیر کلیک کنید:

اندازه 1.5 مگابایت

اندازه اصلی 7 مگابایت