الحاق بخش هایی از شهرستان پارسیان به استان فارس،خبری است که این روزها ذهن مردم هرمزگان را به شدّت مشغول کرده است.قرار گیری استان هرمزگان در نقطه ی ثقل خلیج فارس یعنی تنگه هرمز و مسیر عبوری کالا به کشور،این استان را به منطقه ای  راهبردی تبدیل کرده است که البته عده ای در داخل خصوصاً استان های شمالی هرمزگان چون کرمان و فارس - با توجه به نفوذی که در ارکان سیاسی کشور دارند - را به طمع انداخته است.

موقعیت خاص جغرافیایی هرمزگان دست برتر کشور را در نبردهای نظامی آینده با دشمنان فرامنطقه ای نشان می دهد.در کنار آن وجود بندرگاههای بزرگ تجاری کشور چون بندر شهید رجایی و شهید باهنر و وجود پالایشگاه های نفت بندرعباس و ستاره خلیج فارس و پالایشگاه جزیره لاوان،صنایع کشتی سازی فراساحل،منطقه ی ویژه فلزی خلیج فارس،شرکت های عظیم آلومینیوم المهدی و هرمزال... و موقعیت خوب صید و صیادی - با توجه به منابع غنی آبزیان در شمال خلیج فارس – و همچنین جزایر متعدد تجاری،تاریخی و گردشگری خلیج فارس و همچنین محصولات کشاورزی گرمسیری چون خرما و صیفی جات و محصولات جالیزی این استان را به یک منطقه بکر و ثروت آفرین کشور تبدیل کرده است.

زخم کهنه ای که سالهاست بر تن استان هرمزگان خودنمایی می کند،عدم وجود مدیران بومی در سطح استان است.مدیرانی که استان را به عنوان پلی بر کسب مناصب کشوری می ببنند.این مسئله باعث عدم پیشرفت استان هرمزگان و همچنین نرسیدن مردم استان به حقوق مادی و معنوی خود است.در کنار این آسیب ها مردم شاهد سوء استفاده و اختلاس ها و رانت خواری های بسیاری هستند.در کنار آن عدم نگاه کلان به هرمزگان از سوی مسئولان کشوری و حتی اظهارات بی ربط و غیر قابل قبول برخی از مسئولان سیاسی و نظامی کشور،نشان از مظلومیت مردم این خطه ی نجیب دارد.

نرخ بالای بیکاری با توجه به پتانسیل های بومی که اشاره شد به علت اشتغال بسیاری از نیروی های غیر بومی در این ظرفیت ها – به علت عدم دلسوزی مسئولان غیر بومی- قرار گیری در مسیر انواع قاچاق رسمی و غیر رسمی مانند قاچاق سوخت که آن هم به علت بیکاری جوانان استان است بخش هایی از مشکلات مردم است.

در کنار تمام این مشکلات جداسازی گاه و بیگاه قسمت هایی از استان،چون الحاق معدن فاریاب به استان کرمان به همراه کهنوج و منوجان در دولت سازندگی – هاشمی رفسنجانی - از این نوع است.نکته جالب توجه این است که مسیر طی شده این مناطق تا مرکز کرمان 6 ساعت ولی تا بندرعباس 2 ساعت است!

اکنون جدایی  بخشی از پارسیان مردم نجیب را به شدت خشمگین کرده است.این جدایی با بهانه هایی همچون رسیدگی بیشتر به این منطقه که البته مردم مناطق لامرد و لارستان و عیوض استان فارس مدتهاست از کمبود ها گله مند هستند غیر قابل قبول است.و یا دسترسی مردم فارس به خلیج فارس نیر ادعای مضحکی است زیرا ورود مردم استانی به استان دیگر نیاز به اجازه و گذرنامه ندارد که به این بهانه قسمتی از خاک یک استان به استان دیگر ملحق شود و یا به بهانه سرمایه گذاری در این مناطق که البته باید گفت حتماً باید این منطقه جزء فارس شود که در آن سرمایه گذاری صورت گیرد؟!

نقش ضعیف نمایندگان استان هرمزگان،به عنوان چشمان بیدار مردم در مرکز کشور،عدم کارشناسی و اطلاع رسانی از سوی مسئولان حکومتی و محلی و همچنین زد و بندهایی که بین مسئولان غیر بومی استان با مسئولان دولت دهم و یازدهم صورت گرفته از نکات بارز این اتفاقات تلخ برای هرمزگانی هاست.

باید توجه داشت که این اقدامات تبعات ملی و محلی غیر قابل پیش بینی دارد.اولین عارضه این گونه کج روی ها دلسردی و ناامیدی مردم از دولت و به دنبال آن نظام اسلامی است.مردم این دیار به طور طبیعی حافظان امنیت مرزی و آبادی کشور هستند،همچین همراهی با سیاستهای نظام در عین مشکلات فراوان نشان از ولایتمداری و علاقه وافر مردم هرمزگان به کشورشان است،که این اقدامات قشری و سلیقه ای باعث دلسردی مردم از مسئولان می شود.

بنابراین شواری عالی امنیت ملی،وزارت کشور،دولت یازدهم و مجلس شورای اسلامی ... به دور از سطحی نگری و تعصبات قومی و مذهبی،در این تصمیم تجدید نظر کرده و با الحاق دوباره این منطقه به هرمزگان از تبعات این اقدامات جلوگیری کرده و با خدمت صادقانه به مردم خصوصاً مناطق محروم هرمزگان همچون پارسیان و جاسک به وظیفه ی شرعی و حتمی خود عمل نمایند.

تا گوش شنوایی باشد!

مطالب مرتبط :
پوستر | دست اندازی به هرمزگان ؛ ممنوع!