هفتم) یکی از چالش ها و بحران هایی که در عرصه بین المللی در دوره امام(ره) برای کشور بروز کرد،مسأله سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی بود که حکم دائمی و تفسیر ناپذیر حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر مرتد بودن رشدی و اعطای نشان شهادت به کسی که وی را از بین ببرد،اوج آن محسوب می شود.صدور فتوای امام،پیامدهایی برای کشور داشت اما امام با اقتدار و صلابت پای هزینه های آن ایستاد و مردم را به حمایت از اسلام،قرآن و پیامبر اسلام(ص) فراخواند.

سقوط کمونیسم در دوران گورباچف هم از جمله مسائل مهم جهان در عصر امام خمینی (ره) بود.امام این سقوط را قبلاً پیش بینی کرده بود و با اعزام هیأتی به سرپرستی آیت الله جوادی آملی،رهبر وقت شوروی را به اسلام فراخواند.از شگفتی های انقلاب است که حضرت آیت الله خامنه ای،سقوط و شکست لیبرال دموکراسی را نوید داد و مردم سالاری دینی را بهترین مدل برای اداره جهان برشمرد.

تشکیل دادگاه میکونوس در آلمان و صدور احکامی مبنی بر اتهامات واهی به ایران و برخی مسؤولان و فراخوان سفرای کشورهای اروپایی از تهران به کشورهایشان که به بحران میکونوس معروف شد،در خاطر همه هست.در این زمان رهبر معظم انقلاب با قاطعیت و صلابت در صحنه به همراه مردم ایستاد،افشاگری و روشن گری کرد و هنگامی که کشورهای اروپایی تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند،این رهبری مقتدر و با صلابت ایران اسلامی بود که شرایطی برای آمدن سفیران تعیین کرد که از جمله آنها،آمدن سفیر آلمان به عنوان آخرین فرستاده اروپا به ایران بود.

اشغال عراق و افغانستان و لشکرکشی آمریکا و متحدانشان پس از حادثه 11 سپتامبر را همه به یاد داریم،زمانی که نفس ها در سینه ها حبس شده بود و دنیا برای ساعاتی در سکوت و عدم تصمیم فرو رفت،این موضع گیری مقتدرانه و حکمت آمیز رهبری بود که انگشت اتهام استکبار به سمت کشورهای اسلامی را به خودشان برگرداند و در عین همدردی و ابراز تسلیت به بازماندگان و حادثه دیدگان جنگ،استکبار را مورد سرزنش و نکوهش قرار داد.

از کشکر کشی آمریکا به خلیج فارس در جریان اشغال کویت توسط صدام هم باید یاد کرد.جنگی که برخی از سردمداران بعدی جریان دوم خرداد،در آن روزها ادعا داشتند که صدام خالد بن ولید است و باید ایران در برابر آمریکا به کمک صدام بشتابد.این جریان که همان چپ گذشته بود و اکثریت قاطع را در زمان جنگ آمریکا در مجلس سوم در دست داشت،به دلیل تحلیل غلط و بحران در تحلیل می رفت که جنگ دیگری را برای مردم ایران به دست خود تحمیل کند،اما رهبری با قاطعیت آن را رد کرد و به بازشماری جنایات صدام و آمریکا پرداخت و بدین سان این بحران را به فرصتی برای جمهوری اسلامی بدل کرد.

هشتم) رویکرد حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در بن بست شکنی و خروج از بحران ها نیز اشتراکات فراوان دارد.امام و رهبری اثبات کردند که برای زمانه باید فرزند زمان خویشتن بود.هر دو بزرگوار قاطعانه معتقد به تجربه و حضور پیشگامان انقلاب در اداره جامعه بودند اما به وقت خطر و دفاع از انقلاب باید به جوانان شجاع و مومن اعتماد کرد و کارهای بزرگ را به آنان سپرد.جوانگرایی یک تاکتیک در نزد امام و رهبری بود.

نهم) از مشابهت های مهم و بی بدیل امام و رهبری،مراقبت از مرزهای عقیدتی بود.امروزه در عصر جهانی شدن که بحران معنا بروز کرده است و مرزهای جغرافیایی در نوردیده و مفاهیم در فضا،معنا و مفهومی دیگر یافته اند و به عبارت دیگر مکان،زمان،فضا و جغرافیا به نوعی چون گذشته نقش آفرین نیستند و نه تنها واژگان و مفاهیم و فرهنگ بومی و ملی،میدان داری نمی کنند بلکه کشورها داوطلبانه بخشی از استقلال ملی خود را به نهادهای فراملی واگذار می کنند و این تأثیر جهانی شدن است،در این هنگامه اهتمام حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بر حفظ هویت خودی،استقلال و حل چالش های نظری در راستای پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک مثال زدنی است.

امام خمینی،جمهوری اسلامی را به عنوان بهترین الگو و مدل حکومتی معرفی کرد و تن به جمهوری دموکراتیک حتی جمهوری دموکراتیک اسلامی که برخی آن را رژیم مطلوب حکومتی معرفی می کردند،نداد؛بلکه فرمود:"جمهوری اسلامی،نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم".امام برای نشان دادن توانایی و کارایی جمهوری اسلامی با تلفیقی از فقه سنتی بر پایه اجتهاد پویای فقها،به بن بست شکنی مشکلات با تکیه بر احکام اولیه و ثانویه پرداخت و مبتنی بر مقتضیات زمان و مکان،جامعیت و توانایی اسلام در اداره جامعه را نشان داد و از سوی دیگر با هرگونه التقاط،تجدید نظرطلبی و واپس گرایی نیز مخالفت داشت.رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره به تبیین این خط امام خمینی(ره) به عنوان مسیر جمهوری اسلامی تاکید نموده و مردم سالاری دینی را که ترجمان جمهوری اسلامی امام است،به عنوان بهترین مدل در مقایسه با سایر مدل های حکومتی بخصوص دموکراسی لیبرال،برای اداره جوامع معرفی کرده است.

رهبری برای حفظ مرزهای عقیدتی از واژه "خودی و غیرخودی" در ادبیات سیاسی استفاده کرد و معتقدان و ملتزمان به اسلام،انقلاب،امام و ولایت فقیه و رهبری را خودی نامید و دایره محدود ذوب شدگان در ولایت را به کنار زد و چتر فراگیر رهبری را بر همه گستراند.رهبری همواره تاکید کرد که "اصلاح طلبی و اصولگرایی" توامان لازم و ملزوم یکدیگرند و از لوازم آن پایبندی به قرائت اسلامی نه آمریکایی اصلاحات است.بی گمان حفظ خط ،جهت و زاویه انقلاب اسلامی را که دغدغه مشترک امام و رهبری بوده است،باید از بزرگترین اشتراکات این دو بزرگوار برشمرد.

دهم) از جمله بحران ها و چالش های کشور ترور فیزیکی سران و شخصیت های انقلاب بوده است.استکبار و ضد انقلاب وابسته به آن خیلی تلاش کردند که میان مردم و سران انقلاب بی اعتمادی ایجاد کنند.شایعه سازی،دروغ گویی،برچسب های ناچسب و اتهامات بی اساس هنگامی که اثر نکرد ترور سران انقلاب در دستور کار قرار گرفت.در زمان حضرت امام خمینی (ره)،گروهک منحرف فرقان که به دنبال تز اسلام منهای روحانیت بود،اقدام به ترور استاد مطهری کرد.امام پس از آن فرمود:"مطهری پاره تن من بود.آثار او بدون استثناء آموزنده است" و بدین سان نقشه دشمنان را خنثی کرد و آثار و اندیشه های این استاد فرزانه و معلم بزرگ انقلاب،تداوم بخش انقلاب اسلامی است.

به هنگام حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی و شهادت 72 تن از یاران انقلاب و در رأس آنان شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی که مورد هجوم تهمت ها و افتراها قرار گرفته بود،امام چه زیبا فرمود:"بهشتی به تنهایی یک امت بود.مظلومیت او بالاتر از شهادت او بود".

ده ها مورد دیگر از این حوادث چون ترور نافرجام آیت الله خامنه ای و... را امام با حکمت و تدبیر اداره بحران ها را تبدیل به فرصت کرد و شرایط را برای خدمتگزاران مساعد ساخت.رهبر عزیز انقلاب اسلامی نیز با تأسی از امام عظیم الشأن در چالش هایی که برای سران انقلاب و نظام به وجود آمد،با تدبیر خویش راهگشایی داشته اند.

وقتی جریان افراطی و رادیکالیسم برآمده از دوم خرداد به شدت به دنبال تخریب روشنگر زمانه آیت الله مصباح یزدی بود،ایشان فرمودند:"اگر شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری نیستند این شخصیت عزیز و عظیم القدر (مصباح یزدی) خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است".

یازدهم) غیر سیاسی شدن دانشجویان از جمله چالش هایی بود که برخی تفکرات متحجرانه و واپسگرایانه آن را دنبال می کردند.امام در برابر این تفکر که دانشجویان نباید فهرست انتخاباتی بدهند و کار سیاسی کنند،به شدت ایستاد و با آن برخورد کرد.امام پس از شهادت استاد مطهری،آیت الله خامنه ای را به نمایندگی خود برگزید تا در مسجد دانشگاه تهران با دانشجویان سخن بگوید و به پرسش های آنان پاسخ بدهد.این نگاه و رویکرد امام بود که از دانشجویان،کادری برای اداره انقلاب در جهاد سازندگی ،سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در خطوط مقدم دفاع مقدس ساخت و همین نگاه و رویکرد حضرت رهبری بود که به بازتعریف نهاد نمایندگی در دانشگاه ها و تقویت آنها پرداخت و با دیدارها و ملاقات های مستمر با دانشجویان،حلقه اتصالی درست کرد تا میان رهبر و دانشجو فاصله ای نباشد.ایشان هنگام شنیدن زمزمه هایی مبنی بر عدم مداخله دانشجویان در امور سیاسی فرمودند:"خدا لعنت کند کسانی را که نمی خواهند دانشجویان ما سیاسی باشند".

دوازدهم) فضای باز سیاسی و تکثر مطبوعات،در هر مقطعی داستان خود را داشته است.با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 و رهایی کشور از ظلم و استبداد و سانسور و فضای باز سیاسی که به برکت انقلاب اسلامی به وجود آمد،شاهد چاپ و انتشار مطبوعات و نشریات گوناگون و مختلفی بودیم.

بسیاری از گروه های تجزیه طلب و مدعی خود مختاری هم نشریه داشتند و بسیاری از گروهک های ضد انقلاب هم از امتیاز روزنامه برخوردار بودند.اکثر نشریات آن زمان علیه اسلام و انقلاب و نظام نو پای جمهوری اسلامی فعالیت می کردند.امام بارها آنها را موعظه و نصیحت و قاطعانه اعلام کردند:"ما موافق آزادی هستیم اما اجازه توطئه نمی دهیم" و پس از اتمام حجت امام بود که از مسؤولان قضایی و سایر مسؤولان قاطعانه خواست برخورد با مخالفان آزادی و کسانی که توطئه می کردند را در دستور کار قرار دهند و پس از آن بود که بسیاری از آن مطبوعات تعطیل شد و بدین سان شبکه رسانه ای ضد انقلاب از کار افتاد.

رهبر معظم انقلاب نیز در فضای خاص به وجود آمده پس از دوم خرداد76 که تکثر مطبوعات و نشریات مختلف و ضد نظام از جمله ویژگی های آن شرایط بود،بارها تلاش کردند با موعظه و نصیحت،متجاوزان به حقوق مردم را به وظایف قانونی و رسالت تاریخی رهنمون سازند،اما براندازان خاموش و شبکه رسانه ای در اختیار آنان،جز هجمه به ارزش های اسلامی،ارکان نظام،شایعه و ایجاد بدبینی میان مردم و مسؤولان هدفی نداشتند.رهبری آن گاه تصمیم به افشاگری گرفت و از این دسته از مطبوعات به عنوان "مطبوعات زنجیره ای"که "پایگاه دشمن" هستند و "تیترهای واحد" می زنند،یاد کرد و قوه قضاییه نیز بنا به وظایف خود،اقدام به توقیف این نشریات کرد.بدین گونه،توطئه بزرگی که علیه ملت مشغول فعالیت بود،خنثی شد.

سیزدهم) آمریکا و سیاست های استکباری آن از گذشته و حال در ادبیات امام و رهبری جایگاه خاصی داشته اند.امام آمریکا را "اُم الفساد قرن" و "شیطان بزرگ" نامید.هنگامی که آمریکا تهدید به قطع رابطه با ایران کرد،امام فرمود:"ای کاش این رابطه زودتر قطع شود" و زمانی که آمریکا اقدام به تحریم اقتصادی و سیاسی ایران کرد،باز امام خروش برآورد:"ما فرزندان محرم و رمضان هستیم.ما را از محاصره اقتصادی نترسانید".بالاخره وقتی آمریکا تهدید علنی علیه ایران کرد،امام فرمود:"آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند".

رهبری که شاگردی خلف استاد خویش(حضرت امام) بود نیز راهبردی مشابه در برابر آمریکا اتخاذ کرد.رهبری بارها آمریکا را "مظهر فساد و خودخواهی"معرفی کرد.هنگامی که آمریکا از تهدید علیه ایران سخن گفت،رهبری فرمود:"ما در برابر متجاوزان رفتار حسینی خواهیم داشت".زمانی که برخی از مذاکره و رابطه با آمریکا در داخل ایران سخن می گفتند،رهبری گفت:"مذاکره و رابطه با آمریکا تا زمانی که این کشور دست از خباثت برندارد،به مثابه کوچه بن بست است".

این گونه بود که در سایه راهبرد استکبار ستیزی امام و رهبری،ابهت و هیمنه پوشالی آمریکا شکست،مقابله با سیطره و استیلای آمریکا بر جهان در سرتاسر جهان به یک نهضت عمومی مبدل شد،بسیاری از مظلومان و مستضعفان جهان علیه استکبار به پا خواستند و امروزه مقابله با تک صدایی و یک جانبه گرایی که آمریکا به دنبال آن است،تبدیل به یک خواست جهانی شده است.

درباره مشابهت های امام و رهبری در بحران ها و چالش ها،سخن فراوان و فرصت محدود است.امام و رهبری هییچ گاه شائبه "توهم توطئه" را پذیرا نشدند و همواره بر نقش عوامل و دشمنان خارجی تأکید کردند."حفظ اتحاد مسؤولان" و "وحدت مردم" را بزرگترین راه مقابله با توطئه ها و دفاع از انقلاب و نظام بر شمردند.

امام و رهبری توطئه سازمان یافته "جدایی دین از سیاست"را رسوا و بر "جدایی حوزه و دانشگاه"خط بطلان کشیدند.مردمسالاری دینی که جمهوریت و اسلامیت آن در قالب جمهوری اسلامی تبلور یافت،مدل تام و تمام اداره کشور شد و هیچ نسخه ای چون"سلطنت شیعی"،"خلافت اسلامی"،"حکومت اسلامی"و"جمهوری دموکراتیک اسلامی"را برنتابیدند .

امام و رهبری در خط مقدم مبارزه با خرافات و عرفان های دروغین،تجدید نظر طلبی،واپس گرایی و تحجر گرایی بوده و هستند.هر دو از خط انجمن حجّتیه یا نسخه های مشابه آن چون حجّتیه جدید نگران بودند و اعلام خطر کرده و می کنند.امام و رهبری همواره"حوزه و روحانیت"را برای پاسخ به شبهات دینی و لزوم نظریه پردازی دینی فرا می خواندند و بر مقتضیات زمان در صدور فتاوی تأکید داشتند.

اگر رهبری فرمود:"این انقلاب بی نام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست" امام هم فرمودند:"آقای خامنه ای برای رهبری صلاحیت و شایستگی دارد".

منبع: تداوم آفتاب – نگاهی نو به شخصیت حضرت آیت الله خامنه ای – به کوشش جمعی از نویسندگان.

اشتراکات امام و رهبری در مقابله با چالش ها و بحران ها - بخش اوّل